مادرانه

هفته 21 ام

سلام عزیز دلم، حبه ی انگورم خوبی مامان جون؟ جات راحته؟ اذیت که نمیشی؟ عزیزم دیشب اولین شب جمعه ی ماه رجب بود. میگن این شب، شب آرزوهاست. شبی که خدای مهربون بی حساب می بخشه. خلاصه شب عزیزی بود. منم سعی کردم برای همه دوستان و آشنایان مخصوصا اونایی که به گردنم حق دارن دعا کنم. می دونم که حتما خیلیها هم برای من و تو دعا کردن و ازشون ممنونم. گل من ما دو جمعه ی پیش با چند تا از دوستان، یه ماشین ون گرفتیم و راه افتادیم به سمت پاریس. اون طور که من چک کرده بودم با قطار حدود 4 ساعت راه بود و با توجه به حمل و نقلهای انجام شده تو ایران، فکر می کردم خب حالا که ما با ماشین میریم حتما 3 ساعته می رسیم دیگه.... هههههه نخیر از...
20 خرداد 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد